
برجمال حضرت مهربان صلوات...
ای احمدیان به نام احمد صلوات
هر دم به هزار ساعت از دم صلوات
از نور محمدی دلم مسرورست
پیوسته بگو تو بر محمد صلوات
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط howzeh-kosar در 1392/10/28 ساعت 10:53:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1392/10/28 @ 06:22:14 ب.ظ
رحیمی [عضو]
زمان چون كودكي در كوچه هاي خواب حيران بود
خدا در ازدحام ناخدايان جهالت گم
جهان در اضطراب و ترس در آغوش هذيان بود
صدا در كوچه هاي گيج مي پيچيد بي حاصل
سكوتي هرزه سرگردان صحرا و بيابان بود
نمي روييد در چشمي به جز ترديد و وهم و شك
يقين تنها سرابي در شكارستان شيطان بود
شبي رؤياي دور آسمان در هيأت مردي
به رغم فتنه هاي پيش رو در خاك مهمان بود
جهان با نامش از رنگ و صدا سيراب شد آخر
«محمد» واپسين پيغمبر خورشيد و باران بود
سيد ضياء الدين شفيعي
با سلام
میلاد نور مبارک