زیارت اربعین
علامت مؤمن
در حدیث معروف امام حسن عسکری (علیهالسّلام) «زیارت اربعین»، یکی از پنج علامت مؤمن شمرده شده است؛ چه بر سر تربت و مزار سیدالشهدا (علیهالسّلام) خوانده شود و چه از راه دور؛ بنابر آنچه به دست ما رسیده است. مهم، توجه به مفاهیم مطرح شده در این زیارت است. پیش از پرداختن به مضامین بلند این زیارت شریف، لازم است اشارهای به سند آن کنیم.
متن زیارت اربعین را حضرت صادق (علیهالسّلام) به صفوان بن مهران (معروف به صفوان جمّال) آموخته است و فرموده که این زیارتنامه را هنگامی که آفتاب روز اربعین برآمد و روز بلند شد، بخواند. این توصیه، اهمیّت این زیارت ماثور را میرساند.
حدیث را سید بن طاووس با سند خویش از صفوان روایت میکند. متن زیارت، در «اقبال الاعمال» سید بن طاووس، «المزار الکبیر» محمد بن جعفر مشهدی، «المصباح» کفعمی و «مصباح المتهجد» شیخ طوسی آمده است. علامه مجلسی هم در بحارالانوار، [۱] به نقل از تهذیب شیخ طوسی آن را نقل کرده است. گرچه در بعضی کلمات، تفاوتهای جزئی میان نقلها دیده میشود، ولی کلیت آن ثابت و یکسان و معتبر میباشد.
محتوای زیارت اربعین
بنابراین شایسته است که در متن و محتوای «زیارت اربعین»، دقت و تدبّر شود، تا زائران و محبان سیدالشهدا (علیهالسّلام) از معارف ناب و مفاهیم بلند آن مستفیض شوند. محورهای عمده این زیارتنامه را میتوان چنین بر شمرد.
ترسیم سیمای امام
زیارت اربعین، همچون بسیاری از زیارتنامههای دیگر با «سلام» آغاز میشود که نشانه تولاّی شیعی نسبت به اولیای دین است و مخاطب این سلام، با اوصاف و القابی یاد میشود که هر کدام، بُعدی از ابعاد شخصیت سیدالشهدا را نشان میدهد. از آن حضرت، با عناوینی همچون ولیّ خدا، حبیب خدا، خلیل خدا، برگزیده خدا، شهید مظلوم، گرفتار رنجها و مصیبتها و کشته اشکها یاد میشود: «…السلام علی اسیر الکُرُبات و قتیل العَبَرات…». [۲]
پس از بیان این اوصاف و مقامات، زائر در پیشگاه خدا شهادت میدهد که آن امام شهید، ولیّ خدا و فرزند ولیّ خدا و صفی پروردگار و فرزند صفیّ خداست، تا این گواهی، عمق ایمان و باور زائر را نشان دهد و این اعتقادات را در جان او بنشاند.
ویژگیهای امام
در فراز بعد، به برخی از اوصاف ویژه و کرامتها و ارجمندیهای آن امام شهید اشاره شده است.از جمله این که:
آن حضرت، به کرامت الهی در سایه شهادت، نائل آمده است؛
آن حضرت، از سعادت ویژهای که عنایت الهی است برخوردار است؛
طینت و سرشت او و ولادتش، پاک و پاکیزه و دور از هر آلودگی است؛
او یکی از سروران و یکی از رهبران و یکی از مدافعان حق و دین است؛
او، میراث دار خط انبیا و حجّت الهی بر همه بندگان خداست.
فلسفه قیام عاشورا
درباره نهضت عاشورا تحلیلهای گوناگونی ارائه میشود و اهداف مختلفی برای آن قیام خونین بیان شده است. آنچه در این زیارتنامه مطرح است، «هدف هدایت و نجات و بیداری امّت» است. آن حضرت در دعوت مردم به راه خدا و سنّت پیامبر و احکام قرآن چنان عمل کرد که راه عذر و بهانه را بر همه بست و اتمام حجّت نمود: «فَاَعْذَرَ فی الدُّعآءِ، وَمَنَحَ النُّصْحَ». [۳]
گاهی بیدرای جامعه و شکستن جوّ خفقان و مبارزه با بدعتها و انحرافها، «خون» میطلبد. امام، خون قلب خویش را در راه خدا نثار کرد: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیک»، [۴] با این هدف که مردم را از جهالت و گمراهی درآورد و فضای حیرت و سرگشتگی را بشکند و تکلیف بندگان خدا را روشن کند: «لِیسْتَنْقِذَ عِبادَک مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیرَةِ الضَّلالَةِ». [۵] درباره عبرتهای عاشورا و جهل و بیبصیرتی مردم بسیار سخن میتوان گفت. وضع جامعه به گونهای شده بود که تنها خون مطهّر فرزند رسول خدا میتوانست انقلابی ایجاد کند و زلزلهای در ارکانِ حکومت اموی که بر پایه جهل مردم استوار بود، بیافکند.
← شناخت چهره مخالفان
چه کسانی، با چه ویژگیهایی و با چه اهدافی به جنگ با امام حسین (علیهالسّلام) آمدند و دست به آن جنایت عظیم زدند؟ هدفشان چه بود که جز با کشتن ثارالله به آن نمیرسیدند؟ در فراز بعدی، ویژگیهای گروههای ائتلافی بر ضدّ ولیّ خدا را ـ که در حقیقت بروز بغض و کینههای دیرین شان از صدر اسلام بود ـ ترسیم میکند:
ـ فریب خوردگان دنیا: «غَرَّتْهُ الدُّنْیا»؛ [۶]
ـ فروختن آخرت به بهای ناچیز دنیا: «وَشَری آخِرَتَهُ»؛ [۷]
ـ هواپرستی: «وَتَرَدّی فی هَواهُ»؛ [۸]
ـ به خشم آوردن خدا و پیامبر و امام؛
ـ پی روی از منافقان و تفرقهافکنان و گنهکاران.
جهاد تا شهادت
جهاد در راه خدا، همراه با صبر بر ادای تکلیف و اخلاص در مبارزه و ادامه جهاد تا مرز شهادت و حتّی پس از شهادت، یعنی اسارتِ آزادی بخش آل الله، تضمین کننده حیات و بقای دین و خنثی کننده توطئه امویان ضد اسلام بود: «فَجاهَدَهُمْ فیک صابِراً مُحْتَسِباً، حَتّی سُفِک فی طاعَتِک دَمُهُ، وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ». [۹]
احیای دین و مبارزه با بدعتهای ضد اسلامی، قربانی و فدایی میخواهد. آنکه گام در این راه مینهد، هم باید اهل جهاد باشد، هم صبر و مقاومت، هم اخلاص، هم آمادگی برای فدا کردن خون و تحمّل هتک حرمتها نسبت به خودش و خانوادهاش. امام، عزیز خدا و رسول خدا بود، امّا در صحرایی سوزان به محاصره آن نامردان گرفتار شد. تشنگی خود و فرزندان و یارانش، عریان کردن پیکر پاکش، بریدن سرش، بر نیزه کردن سر مطهرش، آتشزدن خیمهها، اسب تاختن بر جسد مطهّرش، غارت خیام، به اسیری گرفتن اهل بیت (علیهالسّلام) و…همه در راه خدا بود و آن حضرت، با گفتن «الهی رضیً بقضائک» خود را برای همه این مصائب آماده ساخته بود.
پانویس:
۱. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۳۳۱.
۲. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج۲، ص۵۹۰.
۳. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج۲، ص۵۹۰.
۴. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج۲، ص۵۹۰.
۵. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج۲، ص۵۹۰.
۶. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج۲، ص۵۹۰.
۷. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج۲، ص۵۹۰.
۸. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج۲، ص۵۹۰.
۹. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج۲، ص۵۹۰
منبع : www.wikifeqh.ir
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط howzeh-kosar در 1397/07/29 ساعت 10:51:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |